سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

تقدیم به دخترم سوفیا

دلتنگی 3

به نام او سلام نفسم چرا اینجور نگاهم میکنی می دونم الان میگی خود کرده رو تدبیر نیست اینجور نگو بابا دلم خودش خونه تو زخم به دلم نزن نمی دونم چرا اینقدر زمان دیر می گذره. چرا جمعه نمی رسه تا من و مامان روی ماهت رو ببینیم سوفیا خیلی خیلی دلتنگتم به قول .....     دلتنگیم تااااااا نداره دیگه واقعا نمی تونم برای دلتنگیم حدی قرار بدم هر زمان صفحه تبلتم رو باز میکنم و تصویر مهربانت رو می بینم بیشتر آتیش میگیرم لعنت به من که تو رو از خودم دور کردم  منی که طاقت دوری تو رو ندارم خیلی بی جا می کنم این دوری رو برای خودم رقم میزنم جایی که تو هستی موبایل آنتن نمیده ...
19 شهريور 1392

دلتنگی 2

به نام او سلام دخترکم نمی خواستم از دوریت بنویسم ولی دلتنگی بدجور توی وجودم خونه کرده تنها دلخوشیم اینه که تماس بگیرم و صدای تو رو بشنوم و بعدش برای مدتی از خود بی خود شوم حال مامان مینا هم مثال من است از آخرین باری که رفتی تهران تا الان مدتهای طولانی می گذرد و این آخرین دوری دیگه برای من قابل تحمل نیست وقتی از سر کار میام خونه و جای خالی تو رو می بینم حالم خراب میشه وقتی در رو باز می کردم این تو بودی که دوان دوان به استقبالم می آمدی و با هر نگاهت خستگی را از من دور می کردی بابا کشتی بگیریم؟؟؟ من عاشق این لحظه بودم که با تو کشتی بگیرم و اجازه بدهم تو بی رحمانه مرا بزنی و در آخر هم من...
8 شهريور 1392
1